پروپوزال اختیار طلاق در فقه امامیه واهل سنت
نظر علمای شیعه و اهل سنت در مورد اختیار طلاق
طرح مسأله
استحکام بنیان اصیل خانواده و برقراری ارتباط صمیمانه و دوستانه بین تمام اعضاء خانواده در قوانین مترقی و پیشرفته دین مبین اسلام از ویژگیهای خاصی برخودار است، لذا تمام دستورات و قوانین اسلام از قوانین خانوادگی گرفته تا قوانین اجتماعی و ….. همه با هماهنگی کامل با یکدیگر بر این اصل مهم صحه گذارده است.
از باب نمونه در هیچ آیه ای از آیات قرآن کریم و اخبار رسیده از حضرات معصومین (ع) دیده نشده است که طلاق را در حال عادی و معمولی به عنوان یک امر، نیکو شمرده باشند، بلکه بر عکس، آن را به عنوان «ابغض الحلال» یعنی مبغوضترین حلال معرفی کردهاند.
دین مبین اسلام این داروی بسیار تلخ رازمالی تجویز میکند که آتش اختلاف شعلهور گردیده و بنیان کن و غیر قابل کنترل در پیکره خانواده رخ نماید، یعنی در مواقع بسیار ضروری البته متأسفانه در عصر حاضر و در دنیای ماشینی کنونی که حوصله های عمیق خانوادگی روزبه روز کمرنگ و کمرنگ تر شده است آمار طلاق هم روز به روز پیشرفته شده است لذا علی رغم میل باطنی بر آن شدیم مسائلی درباره طلاق و اختیار طلاق در جوامع بشری بخصوص در اسلام بررسی نمائیم.
: تاریخچه طلاق
در این قسمت به تاریخچه طلاق در اقوام مختلف خواهیم پرداخت تا روشن شود که آیا اولاً : در سایر ملل و نحل طلاق بوده است یا نه و ثانیاً : اختیار طلاق به دست مرد بوده یا در اختیار زن، و یا اینکه قاضی طلاق را جاری میکند.
در تمدن سومریها :
طلاق مطلقاً بدست مرد بود و اگر زن خواهان رهایی از پیمان زنا شویی می شد او را به مجازات های سنگینی از جمله غرق شدن در آب محکوم میکردند.
در تمدن یونانی:
مرد حق داشت هر وقت که بخواهد زن را طلاق بدهد
در تمدن هندی ها :
طلاق سه مرحله را گذرانده است.
مرحله اول : پیمان زنا شویی بصورت جمعی برگزار می شده و در این صورت اصلاً طلاق مطرح نبوده چون مر بوط به فرد خاصی نبوده که دیگری را رها کند.
مرحله دوم : در عصر مادر سالاری دربین هندی هاحق طلاق دردست مادربود.
مرحله سوم :درزمان پدرسالاری، فقط زمانی زن طلاق داده می شود که خیانت همسر ثابت می شد.
دیدگاههای مختلف در مورد اصل طلاق
درباره ی طلاق نظرات متفاوتی ابراز شده است؛ زیرا عده ای آن را زیان آور و بسیار خطرناک دانسته و صریحا ً آن را محکوم می کنند. در مقابل، دسته ای دیگر از لزوم آن در اجتماع طرفداری نموده و آن را مانند داروی تلخ، در بعضی از موارد تجویز می نمایند.
مخالفین طلاق می گویند؛ طلاق مخالف طبیعت امر مقدس و حیاتی ازدواج است، زیرا ازدواج پیمان همکاری و زندگی مشترک دائمی است و این پیوند مبارک زناشویی یک پیوند همیشگی است نباید تحت تاثیر طلاق شده و به وسیله آن گسسته شود؛ و از طرفی طلاق برای اطفال و کودکان و حتی نوجوانان زیان آور، و آنان را دچار سر نوشت اسفباری خواهد نمود. با تحقیق و دقت در آمار کودکان و نوجوانان بزهکار بسیاری از آنها کسانی هستند که پدر و مادرشان بر اثر طلاق از همدیگر جدا شده اند و حتی برای زن و مرد خصوصاً زن مطلقه برای ازدواج مجدد محدودیت های زیادی ایجاد می کند؛ که چنین زنهایی دیگر به راحتی نمی توانند شوهران دلخواه خود را به دست بیاورند. از طرفی طلاق، روابط نا مشروع زن یا شوهر را گسترش می دهد.