پروپوزال ارزیابی تفسیرهای قضایی از قوانین کیفری در پرتو اصل عدالت اجتماعی

  • تفسیرهای قضایی مبتنی بر عدالت اجتماعی از قوانین کیفری

 

– بیان مساله

نگرانیهای ناشی از سیاستهای سزا گرای کنترل جرم[1] در چند دهه اخیر موجب شده تا ایده لزوم انجام مطالعات بین رشته ایِ بیشتر و ارتباط میان یافته های گرایشهای مختلفِ علوم انسانی مانند جامعه شناسی ، علوم سیاسی ، حقوق ، جرم شناسی ، اقتصاد و تاریخ در نظام عدالت کیفری اهمیت بیشتری بیابد ؛ بلکه بتوان به کمک برقراری پیوند میان یافته های این علوم که موضوع همگی آنها “انسان” است ، آسیبهای ناشی از  سزاگراییِ عوام گرایانه ای که سیاستهای کنترل جرم را تحت سیطره خود در آورده و همچنین تبعیضهای ناشی از “دیگری” بودن در جامعه ای که مجرمان را از “خود” نمی داند، کاهش داد. بدین جهت ، اگرچه تا حدود سه دهه پیش از این، در تحقیقات علمی و مطالعات پژوهشی دو مفهوم عدالت کیفری و عدالت اجتماعی[2]، عموما جدای از هم مورد بررسی قرار می گرفته اند ، در سه دهه اخیر توجه بسیاری از دانشمندانِ حوزه های علوم انسانی – خصوصا جرم شناسی انتقادی[3] – به این شکافِ انتزاعی که در واقع وجود خارجی ندارد ، معطوف گردیده و دیدگاه­های تازه ای مبنی بر لزوم توجه به ارتباط میان این دو مفهوم و بر قراری پیوند میان آن دو مطرح شده است. (

در سراسر تاریخ اندیشهء سیاسی هم مهمترین مساله در بحث عدالت ، قابل دفاع ساختن‌ روابط نابرابر در جامعه بوده است. نابرابری در ثروت ، قدرت و شأن ‌اجتماعی به رغم شباهت در استعدادهای افراد، واقعیتِ انکار ناپذیر همه جوامع بوده و هست گذشته از آن ، در تحقیقات و پژوهشهای انجام شده ، هیچ ارتباط معنا داری میان‌ نابرابری در ثروت و قدرت و نابرابری در استعدادهای طبیعی اثبات نشده است. (Mo عدالت در فلسفه سیاسی مساله‌ای است که در سطح نهادهای اجتماعی مطرح‌ شده و از نظر حقوقی، در تصمیم گیری­های عادلانه‌ جستجو می‌شود.

– اهميت و ضرورت  تحقيق :

عدم توجه به لزوم پیوند میان دو مفهوم عدالت کیفری و عدالت اجتماعی موجب شده تا به رغم تاکید بر اصل برابری افراد در برابر قانون اقشار و گروه­های خاصی از حمایت­های قانونگذار و  نهادهای مسئول اجرای قوانین کیفری برخوردار نباشند .(Co  . این در حالی است که با استفاده از ایده پیوند عدالت کیفری و عدالت اجتماعی ، از نگاه نظریه پردازان حوزه­ عدالت اجتماعی در فلسفه سیاسی یا اقتصاد ؛ مانند رالز ، میلر ، آمارتیا سن و دیگران و ارزیابی کارکرد نظام عدالت کیفری ، می­توان آسیب­های ناشی از عدم توجه به این پیوند را شناسایی نموده و نظام عدالت کیفری مبتنی بر اصول عدالت اجتماعی را پایه­گذاری کرد که انتظار می رود در این نظام توازن میان حمایت از منافع فرد و اجتماع  به نحو معقول و متعادلی برقرار گردد.  بعنوان مثال یکی از شاخصه های اصلی در تعیین برقراری عدالت اجتماعی ، اقتصاد است . عدالت اجتماعی نیز، مبتنی بر توزیع عادلانه منافع و مسئولیت­های اجتماعی است

– پيشينه تحقيق :   

اگرچه در سراسر تاریخ همیشه مباحث و ادبیات قابل توجهی در رابطه با مبحث عدالت و همچنین عدالت اجتماعی وجود داشته اما با توجه به منابع و کتب موجود به نظر می رسد که ایده پیوند عدالت کیفری و عدالت اجتماعی مبحثی نوظهور است . با این حال به رغم توجهی که در سه دهه اخیر در کشورهای غربی به موضوع رساله حاضر معطوف گردیده ، پیشینه تحقیقاتی آن از ادبیات پژوهشی غنی برخودار نیست و کتب یا تحقیقات متعددی که بطور مستقیم بر ضرورت نگاه به عدالت کیفری از دریچه عدالت اجتماعی تاکید نمایند ، انگشت شمارند . در این راستا می توان از پژوهشی که در سالهای 1997-1998 توسط دانشگاه پرینستون امریکا انجام شد و نتیجه آن  به همراه مقالات کنفرانسی که در رابطه با فقر و عدالت کیفری در سال 2000 در نیویورک برگزار و توسط انتشارات دانشکده آکسفورد در قالب مجموعه مقالاتی به چاپ رسید نام برد. در انگلستان نیز در رابطه با بررسی عملکرد احزاب حاکم ، در راستای برقراری عدالت اجتماعی و تاثیر آن در برخوداری افراد از عدالت کیفری دو تحقیق در سال 2008 و 2011 انجام شده و عملکرد نهادهای عدالت کیفری با این نگاه مورد ارزیابی قرار گرفته و انتشار یافته است .

 

 

 

 

 

 

32000 تومان – خرید